همه ميگفتن كه پاياننامه چيزي جز دردسر نيست و حالا دارم ميبينم كه همينطوره. از انتخاب موضوع، استاد و روش تحقيق بگير تا دوره افتادن تو دانشگاه و ايران داك و كتابخانه و اينور و اونور براي تاييد و تصويب. بهنظر ميرسه كه من يه اشتباه اساسي كردم و اول موضوع را انتخاب كردم و بعد ميخوام برم سراغ بقيه. حالا استاد گير نميآيد. تنها استادي هم كه پيدا شده ميگه روش case study جواب كارت را ميده. كتاباي فارسي روش تحقيق هم در مورد اين روش چيز دندونگيري ندارن. حالا علي مونده و حوضش. شايد اگه يه استاد راهنما يا مشاور خوب در زمينه روش تحقيق داشتم، اين همه خون دل نميخوردم.
حكايتي را يكي از همكلاسيها روي گروه اينترنتي گذاشته بود كه خوندنش خالي از لطف نيست.
بک روز آفتابی در جنگلی سرسبز خرگوشی بیرون لانه اش نشسته بود و با جدیت مشغول تایپ مطلبی با ماشین تحریر بود. روباهی که از آن حدود رد میشد، توجهش جلب شد.
- هی گوش دراز... داری چی کار میکنی؟
- ها ؟ پایان نامه مینویسم !
- چه بامزه! موضوعش چیه؟
- راستش دارم در مورد اینکه خرگوشها چه طور روباه رو میخورن تحقیقی انجام میدم.
- مسخره است. هر احمقی میدونه که خرگوشا روباه ها رو نمیخورن یعنی نمیتونن بخورن.
- جدی؟! با من بیا تو خونه تا بهت نشون بدم.
هردو وارد لانه خرگوش می شوند.. پنج دقیقه بعد خرگوش درحالیکه مشغول خلال کردن دندانش با یک استخوان روباه است از لانه اش خارج میشود و دوباره مشغول تایپ می شود. چند دقیقه بعد گرگی از آنجا رد میشود.
- هی! داری چی کار میکنی؟
- روی تزم کار میکنم.
- هاها... چه با نمک... تزت در مورد چیه؟... انواع هویج؟
- نه. درباره اینه که خرگوشا چه طور گرگا رو میخورن.
- عجب پایان نامه چرندی... کدوم احمقی پروپوزال تورو قبول کرده... حتی
این مگس هم میدونه که خرگوش نمی تونه گرگ بخوره
- جدی؟... امتحانش مجانیه... بیا تو خونه تا بهت نشون بدم
هردو وارد لانه خرگوش می شوند و درست مثل صحنه قبلی خرگوش درحالیکه مشغول لیس زدن استخوان گرگ است خارج میشود.
صحنه غافلگیرکننده: یک شیر درنده که از شانس خرگوش فقط علاقه به گوشت روباه و گرگ دارد داخل غار لمیده و خرگوش با خیال راحت در گوشه دیگری روی موضوع پایان نامه اش کار میکند.
نتیجه : مهم نیست که موضوع پایان نامه تو چقدراحمقانه است، مهم این است که استاد راهنمای تو کیست!!!!!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر