پشت چراغ قرمز كه رسيديم. راننده برگشت و به من كه تك مسافرش بودم نگاه تندي كرد و با لهجه غليظ آباداني گفت:
اي چار راه سينما سعدي (اشاره به ساختمان قديمي خوابگاه)، اي بچه آبادان (اشاره به خودش)، اينم داريوش (ضبط را روشن كرد).
يادتونه اُو وَقتا چِقَد اذيتمون كرديد، حالا اِقَد كُلُمي ريخته تو شهر كه قدر بچههاي باكلاس و خوش تيپ آبادان را بدونيد.
.
.
.
.
.
كلمي با ضم كاف و لام؛ در لهجه شيرازي بهمعني آدم بي فرهنگ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر